شنبه از صبح با مامان درگیر درست کردن سیبهایی بودیم که خالهی بزرگم از باغشون آورده بود. مقداری رو برگه کردیم تا خشک بشه و مقداری رو هم برای درست کردن سرکهی سیب آماده کردیم. سیبهای بهتر و درشت رو هم برای خوردن کنار گذاشتیم. شب برادرم برای بردن ماشین اومد تا فردا بره شهرستان و با عموها راجع به زمین پدری که قرار بود فروخته بشه صحبت کنه. همکارم شب پیام داد و گفت که خانوادگی درگیر کرونا شدند و مدتی نمیتونه بیاد. درست کردن منبع
درباره این سایت