صبح بعد از خوردن صبحانه با نرگس شروع به شکستن گردوهایی کردیم که مامان ه بود. گردوهای سفید و درسته رو برای صبحانه کنار گذاشتم و گردوهای سیاه و ریزشده رو آسیاب کردم تا برای ناهار فسنجون درست کنم. بعد از نماز ناهار خوردیم و برای رفتن به سر خاک آماده شدیم. امروز ۶ ماه از رفتن آرزو می‌گذره. باور نمی‌کنم که نیم ساله که آرزو کنارمون نیست و ندیدمش. چقدر دلم براش تنگ شده. سنگ قبرش رو شستم و گلدون‌هاش رو آب دادم، بعد هم براش فاتحه خوندم و کمی باهاش حرف زدم. به خونه که اومدیم لباس‌های تیره رو داخل ماشین لباسشویی ریختم و آب پرتقال و لیموشیرین گرفتم. بعد هم سرویس‌ رو شستم و کمی با نرگس بازی کردیم. لباس‌ها رو که پهن کردم شام خوردیم و ظرف‌ها رو شستم. امشب نرگس زود خوابش برد چون صبح زود بیدار شده بود و خیلی خسته شده بود. هنوز ۷ جزء از قرآن مونده و یک ختم کامل نشده.

 

شستم ,نرگس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شهر کتاب | مرجع دانلود انواع کتاب و رمان های خارجی و ایرانی بهترین رو بخر eryCooper استئارات پتاسیم emohtava وبگردی سامانه نظارت آزاد